شاعر : امید نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل
مرا غدیر نه برکه،که بیکران دریاست علی نه فاتح خـیـبر، که فـاتح دلهاست مرا غدیر نه برکه، که خم جوشان استعلی نه ساقی کوثر، که کوثر عظماست
مرا غدیرنه یک برگ سردتاریخ استعلی نه شافع محشر،که محشرکبراست
مرا غـدیرحریم وصال محـبوب است علی نه همسرزهرا که کیمیای ولاست
مـراغـدیـربـود پـایـگـاه دانـش ودین علی نه کاتب قرآن که آیت عظـماست
مرا غـدیـر نه یک واژه دردل تـاریخ که جان پناه همه رهروان راهخداست
مرا غـدیرنه یک روزاختلاف افکـن که همچو چشمۀ مبعث زلال وحدت زاست
مـرا غــدیـر نـدای بـلـنـد آزادی اسـت علی نه حامیبوذر که روح صدق وصفاست
مـرا عـلـی نـبـود خـلـقـتـی خـداگـونـه چو غالیان نسرایم که مالک دوسراست
اگر نه عـالـم وعـادل مـرا نـمـیشـاید ستایمش که علی عالی وعلی اعلاست
بخـوان ز سوره انـعـام عـلت درجـات علی زعلم و عمل بر جهانیان مولاست
مگـوکه مولد اوکعبه شد که میگـویم به هرمکان کهعلی هست کعبه خود آنجاست هر آن که دم زند از عشق آن ولی والاعلی صفت اگرش نیست،کارغرق خطاست
بخـوان تو نـامه مولا به مـالـک اشـتر که طرز فکر علی از خطوط آن پیداست
بـبـین که در دل آن رادمـرد بـیهـمـتا به یاد قسط و عدالت چه محشری برپاست
بکوش رنگ علی گیری و صفات علی هزار نکـته باریک تر ز مو اینجاست
به سالروزامامت به جشن عـیدغـدیر که اشک شوق به چشمان عاشقان پیداست
گـل (امید) به لـبها نـشـاندم و گـفـتم خوشا دلی که درآن مُهرمهرمیرولاست